ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

ارشیا جون امروز کارنامه کلاس اولت رو گرفتی

پسر ناز زرنگ مامانی امروز با بابایی رفتی مدرسه کارنامه کلاس اولت رو گرفتی افرین  همه نمراتت خیلی خوب(20) بودخیلی خوشحال بودی ایشالا تا اخر همه نمراتت 20 باشه موفق باشی  دست اقای مدیر هم درد نکنه برات یه ساعت دیواری جایزه داده بود مبارکت باشه عزیزم                                                                                                             ...
12 خرداد 1392

قصه به دنیا اومدن ارشیا

عزیز دلم قرار بود روز شنبه مورخ84/8/21 تحت نظرخانم دکتر سیمین حبیبی قدم رو چشمای مامان و بابا بزاری ولی مامان نرگس از دوستاش شنید که یه خانم دکتر خوب و مهربون و مجرب بنام دکتر نگار یحیی زاده  چن روز در هفته ازتبریز میادو فقط مریض های اورژانسی رو ویزیت میکنه که خلاصه با سفارش دکتر بایرامی رفتیم پیش همون خانم دکتر ایشون هم با دیدن برگه های سونوگرافی ساعت8شب دستور بستری مامان نرگس رو دادمامان جون هم پیش من و بابا بود بعدا بابا رفت دنبال انا و عمه رقیه و لباس های نی نی که من قبلا اماده کرده بودم خاله طلایه هم تبریز دانشجو بود خبر نداشت که 2 روز زودتر داره خاله میشه خلاصه بعد از چن ساعت انتظار مامان نرگس رو بردن اتاق عمل و ساعت 10:30 شب ار...
11 خرداد 1392

خوش به حالت ارشیا جون پرشین تون پیدا شد بلاخره

ارشیا جون گل پسرم تا 3 سالگیت علاقه ای به تلویزیون نداشتی نمی دونم یه دفعه چی شد غوغا کردی دیگه تا چشمتو باز میکنی جلوی تلویزیونی تا اخر شب دیگه مامانی رو کلافه میکنی از بس تلویزیون نگاه میکنی از پارسال هم این پرشین تون افتتاح شده دیگه خوش به حالمون شده ولی از وقتی که درس و مشقت شروع شد و رفتی کلاس اول بابایی این کانال رو قفل کرد که از درسات عقب میمونی بالاخره دیشب به بابایی گفتم  برات قفلش رو باز  کرد (البته خبر نداشتی کار بابایی فکر میکردی قطع شده) اخه تابستون گل پسرم شروع شده تا مهر بزار از صب تا شب نگاه کنه شب خیلی خوبی برات بود تا بابایی این شبکه رو پیدا کرد از خوشحالی داشتی پر در میاوردی میگفتی اخ جون خیلی وقت بود باب اسف...
6 خرداد 1392

گل پسرم چرا ...

عزیز دل مامانی چرا شبا که میخوای بخوابی از 2 سالگیت که تقریبا دندونات کامل شده خیلی خیلی خیلی سخت مسواک میزنی صب هم که بیدار شدی خیلی خیلی خیلی سخت دست صورتتو میشوری معمولا قبل و بعد خواب مشکل داریم جالبش اینجاس که باید من مسواک بزنم تا تو هم بزنی دست و صورتت هم من باید بشورم خیلی وقتها هم نمی زاری دستتا تو بشورم فقط صورتتو میشورم اخه مامان بابای به این گلی پسر به این تنبلی به کی رفته  قربون شکلش برم .                                                                    ...
5 خرداد 1392

قشنگ ترین واژه زندگیم ارشیا جان

ارشیای عزیزم خوشحالم که با وجود تو من مادر شدم امیدوارم فقط نام مادری رو یدک نکشم امیدوارم بتونم در همه لحظات سخت زندگیت همراهت باشم امیدوارم در فراز و نشیب هایی که در پیش رو داری بتونم حامی خوبی واست باشم درکت کنم حلال مشکلاتت باشم فقط مادری نباشم یه دوست و رفیق خوب واست باشم دوست دارم با تمام وجودم و عشقم مادری کنم ناممکن است که احساس خود را نسبت به تو با واژه ها بیان کنم اینها سرشارترین احساساتی هستند که تا کنون داشته ام با این همه هنگامی که میخواهم اینها را به تو بگویم ویا بنویسم واژه ها حتی نمی توانند ذره ای از ژرفای احساساتم را بیان کنند ارشیای عزیزم ارامشت ارامش قلب من و صدایت دلنشین ترین ترانه واسه من است        ...
3 خرداد 1392

پسر هنرمند من

ارشیا جون خیلی هنرمندی بیرون هر کاری رو که می بینی تا میای خونه ادای همون کار رو در میاری میری ا رایشگاه  میای خونه     یه قیچی  و یه شونه ورمیداری موهای عروسکات رو اصلاح   میکنی نجار میبینی  میشی نجار دکتر میبینی میشی دکتر ماشین تریلی   میاد دم درخونه یه مصالح خالی کنه زود تو هم پشت ماشینتو پر لقوهات (ساختمان سازی) میکنی میگی اجر خالی میکنم میری مغازمون میای خونه ای داد بیداد میبینم برنج ها رو میریزی لای روز نامه باند پیچی میکنی چسب میزنی میچینی رو میز میگی اینا دگمه هستن برو پول بیار از من اینا رو بخر  خوشگل مامان امروز هم صب رفتیم گل فروشی  یه دس...
3 خرداد 1392